شال بستن
چند تا از شالهامو شسته بودم گذاشته بودم رو مبل تا اطوشون کنم وروجک اومد گفت ببندم سرش یکیشو میبستم سرش درمیاورد میگفت اون اون (اون یکی) منم از فرصت استفاده کردم ازشیطونیاش عکس گرفتم. ای وروجک شیطون بلا ...