بیماری نفس
یه روز رفتیم دکتر الی رومعاینه کرد
الساناجونم عفونت ادراری داره.الهی بمیرم
.بعد یه سری ازمایشات دونستیم که برگشت
ادرارهم داره اونم به هر دو کلیه.جگرکم مجبوره
چندین سال دارو مصرف کنه.هر ماه یه سری
ازمایشات انجام بده.واقعا دردناکه.باراول که
ازمایشگاه پزشکی هسته ای رفتیم ازمایش با
سوند داد اخ که چقدر گریه کردی نانازم.باردوم
هم همون ازمایشگاه برا چک کردن کلیه هاش از
رگش یه امپول تزریق کردن از
رودستش زدن نشد ازروپاش زدن خلاصه وروجکم اذیت
شد حسابی تاسه ساعت امپول جذب میشد
بعد یه شربت خواب دادن
تالالاکنه ازکلیه هاش عکس گرفتن.
کلی ترسیده بود.از ترس هی صدای هاپ
ودرمیاورددکترهارومیترسونداونام واسش
میخندیدن تند تندمیگفت مسی دوتو
مسی(دکترمرسی) الی عاشق اب بازی
وحموم کردنه اما دکتر گفته اصلا نباید تو وان بشینه
بعدازتمومی ازمایش الی بغل بابا لالاکرده بود .
براش جوراب شلواری خریدیم رفتیم خونه مامانم.
الی جورابو پوشیدوچندتاپزداد.اینم ازعکسای این ماجرامون.