السانادرطبیعت
واقعاروزای سختی بودن هرکی دچاراین مشکل شده خوب میتونه درک کنه
گلم حدود ده روز تو دستگاه موندی تواین شرایط باحالتهایی که واسه خودت میگرفتی کلی مامان و بابابرات میخندیدن نگران این بودم که نتونم تو این شرایت ازت نگهداری کنم خیلی بی تابی میکردی ...
السانا ازبدوتولدتایک سالگی
لالایی های السانا جونم
لالایی تابستانه لالا لالا گل پونه بابات رفته نگیر بونه لالا لالا گلم باشی همیشه در برم باشی لالا لالا گل آلو درخت سیب و زردآلو لالا لالا گلم لالا بخواب ای بلبلم لالا لالا لالا گلم باشی بزرگ شی همدمم باشی خداوندا تو ستاری همه خوابن تو بیداری به حق خواب و بیداری عزیزم رو نگه داری لالا لولو برو بیرون ازاین خونه از...
نمایشگاه
١٣٩٢/٨/٢٧ تو پارک جنگلی نمایشگاه لوازم اشپزخانه وسرویس بهداشتی وسرامیک و مبلمان دایر بود.ما هم یه غرفه داشتیم که السانا جون تو غرفه کلی با مارک محصولاتی که بابا به اسم دخترمون تولید کرده پز داد وازش عکس گرفتیم الهی فداش بشم که کابیناش تو اکثر شهرستانها و کل شهر بفروش رسیده. ...
یه پروفایل کوچولو درباره ی السانا کوچولو
ساعت 11:05 دقیقه ی صبح روز چهارشنبه ، سوم اسفند 1390 ، السانا کوچولو با وزن 2 کیلو و 700 گرم و قد 51 سانتی متر و دور سر 33 سانتی متر در بیمارستان آذربایجان اورمیه تحت نظر دکتر متخصص رسول نوذرنژاد از طریق سزارین بدنیا آمد ! بابا جون اتاق خصوصی گرفته بود لیدا جونم کلی با بادبادکای رنگی تزیین کرده بو د خوش اومدی فرشته ی نازنین ...
شال بستن
چند تا از شالهامو شسته بودم گذاشته بودم رو مبل تا اطوشون کنم وروجک اومد گفت ببندم سرش یکیشو میبستم سرش درمیاورد میگفت اون اون (اون یکی) منم از فرصت استفاده کردم ازشیطونیاش عکس گرفتم. ای وروجک شیطون بلا ...
عیادت از الی
نفسم اونقدر بدحال بود که همه فامیلای دورو نزدیک نگرانش بودن حتی دوس جونیهای من .تب شدید واستفراغ نا واسه جوجوم نذاشته بود. عموها و عمه ها.داییهاوخاله ها مدام کارشون اومدن به عیادت الی یا هم زنگ زدن شده بود. اخه الی با حال خرابش همه رو نگران کرده بود. خاله هاجر واسه الی کادو لباس خریده بود الی هم زود گفت پوش پوش(میخوام بپوشم) وقتی پوشید کلی ذوق کرد ...
یه موضوع جالب
نانازما٧٠٠/٢گرم بود وقتی بدنیااوم د این عروسک رو عمه جونش خریده بود باورتون نمیشه اونقدرریزبود داخل کالسکه عروسک جاشد اماالان......بهتره خودتون ببینید . ...